شباهت کامل*
اولگا کوره لو (برگرفته از مجله Sight & Sound دسامبر
2012 )
ترجمه: فرید دیبایی
عنوان «آلپس»¹ اشاره به تشکیلات کوچک پنهانی ای در فیلم یورگوس لانتیموس دارد که به داغداران امکان می دهد کسانی را استخدام کنند تا جای عزیزان از دست رفته شان را پر کنند و از این راه با غم فقدان آن ها کنار بیایند. اعضای تیم آلپس که در طول فیلم بی نام باقی می مانند و تنها با نقشی که ایفا می کنند تعریف می شوند را یک ژیمناست (بازیگر فرانسوی آریانه لبد)، مربی اش (جانی وکریس)، یک پرستار (آلگیکی پاپولیا) – که با نام مستعار مونته روزا² هم شناخته می شود- و یک امدادگر پزشکی (آریس سروتالیس) که به عنوان
رهبر گروه خود را مون بلان³ می نامد تشکیل می دهند.
فیلم در یک سالن ورزشی که قطعه ی کرال مشهور «اُ فرتونا» از «کارمینا بورانا»ی کارل
ارف با صدای بلند در حال پخش است شروع می شود. ژیمناست حرکات موزونی با روبان برای مربی اش انجام می دهد؛ پس از آن شکوه کنان و دلخور از مربی اش می پرسد: "چرا با یک آهنگ پاپ کار نمی کنیم؟" و او پاسخی به همان اندازه مبهم می دهد: "تو برای پاپ آماده نیستی." غرابت این
گفتگو که با شیوه ی بیان سرد و بی روح بازیگران نمود بیشتری نیز می یابد همان است که ما از فیلمی ساخته ی یورگوس لانتیموس انتظار داریم.
برای فیلمسازی که با «کینه تا» (2005) و «دندان نیش» (2008) به شهرت رسیده،
پوچی رفتار انسان و غیر قابل اعتماد بودن زبان دغدغه های اصلی اند. در «آلپس» دقیقن همین مبادله ی کلام، نقطه ی آغازی برای ورود به مبهم ترین فیلم او تا به امروز است.
بر پایه ی نظر "پیر بوردیو" ی جامعه شناس، فرهنگ پاپ ریشه ای عمیق در میل به مشارکت عاطفی جمعی دارد. در پس ظاهر یخ زده ی بازیگران «آلپس» حسرتی برای مشارکت وجود دارد. اگر «دندان نیش» درباره ی فرار از ستم "گروه" است، «آلپس» درست عکس
آن است؛ بدین صورت که مرگ عزیزان عده ای، دستاویزی ست نه تنها برای کاوش در نمایشی غم بار از فقدان و اندوه، بلکه بیش از آن نمایشی از تعلق داشتن (یا نداشتن).
لانتیموس مثل فیلم های قبلی اش هویت را چون مفهومی بدلی مطرح می کند. اعضای گروه آلپس مفهوم "خود" و ارتباط شان با جهان بیرونی را به واسطه ی شمایل های فرهنگ پاپ آمریکایی بدست می آورند. وقتی امدادگر پزشکی یک دختر نوجوان تنیس باز که به شدت آسیب دیده – موردی مناسب که آلپ ها به زودی ممکن است جانشین اش شوند – به مصاحبه می گیرد، از او درباره ی بازیگر محبوبش می پرسد. این پرسش مهمی ست زیرا چگونه یکی از اعضا می تواند این دختر نوجوان "شود" بی آن که نقش آفرین محبوب او را بشناسد؟ فیلم این ایده را می کاود که هویت یک فرد بیش از بسط یک هسته ی ذاتی، در گرو تصویر و شمایلی رسانه ای است. بعدتر در فیلم، جایی که پرستار در نقش
بهترین دوست زنی نابینا رفته، برای او مصاحبه ی "وینونا رایدر" با یک مجله را می خواند. تمام نزدیکی میان آن ها به واسطه ی بازخوانی پرسونای عمومی واسازی شده ی آن ستاره ایجاد می شود.
فراگیر بودن این هویت های برساخته در ملاقات های گروه آلپس آشکارتر هم می شود؛ آن جا که اعضا نقش انسان های مشهور مرده را بازی می کنند. این تنها بخشی از تمرینات آن هاست یا ضرورتی برای آن که تحت هویت های جعلی بمانند تا بتوانند با دیگران همراه شوند؟ همه ی نشانه ها به برداشت دوم راه می دهد.
پذیرش اجتماعی در «آلپس» دلالت های جنسیتی را برجسته می کند. فیلم بر شخصیت های زنی متمرکز است که تحت فشار برای ایفای نقش های مقبول ساختار فرهنگی مردسالار یونان هستند: نقش های سنتی کودک-زن و مراقبت کننده. دختر ژیمناست نمونه ی کودک نگاه داشته شده ی زنی جوان است که شخصیت اش زیر اقتداری مردانه شکل پذیرفته. شخصیت انعطاف پذیر او - که در اندام نرم و منعطف و طرز بیان
کودکانه اش هم نمود دارد – زیر تمرین های سختی که می گذراند و تنبیه های شدیدی که تحمل می کند قوام یافته. در یکی از ناراحت کننده ترین صحنه های فیلم، او وارونه از سقف سالن ورزش آویزان است و تک جمله ای را که پیش تر نتوانسته حفظ کند و به موقع به کار ببرد تکرار می کند.
برای پرستار اما اوضاع این گونه نیست. نقش مراقبت کنندگی او پایان خوشی ندارد. گرچه برای ایفای نقش دختر
وظیفه شناس و همسر/همکار/دوست
فداکار مایه می گذارد اما به قدری که نقش از او طلب می کند متواضع نیست. نیاز او به "محبوب" کسی بودن و به رابطه ای هرچند مصنوعی چنگ زدن آن قدر قوی ست که او قوانین را زیر پا می گذارد و به همین سبب مجازات می شود: سیلی می خورد، از گروه اخراج می شود، از خانواده طرد می شود و با چماق کتک می خورد. انگار فیلم با پیش آگاهی نسبت به خشونت جامعه ی امروز یونان علیه زنان روبرو می شود. در ماه جون 2012 سخنگوی حذب یونانی تندروی
دست راستی «سپیده دم طلایی» یک سیلی به صورت یک خانم کمونیست عضو
پارلمان زد. بسیاری چشم بر این خشونت بستند تنها چون مستقیم نثار کسی شده بود با
عقاید ناموافق و جنسیت ناموافق.
علی رغم چشم انداز سرد «آلپس» از انتخاب های محدود زنان، فیلم زنان را در به چالش کشیدن قوانین تصویر می کند. درخواست ژیمناست برای موزیک پاپ، کلاسیسیسم نخ نمایی که مربی با تکیه بر "اُ فورتونا"،
قطعه ای که شکوه اتحاد کلیشه ای را از فرط تکرار در رویدادهای ورزشی، فیلم و تلویزیون
بازنمایی می کند به سخره می گیرد. این قطعه حتا در تبلیغات حزب "پاشوک"، حزب حاکم یونان تا انتخابات
سال 2012 استفاده شده بود. موسیقی کارل ارف در نظر تماشاگر یونانی
ناگزیر مترادف با حزبی سیاسی که مسئول تشکیلات صلب سیاست این کشور است خوانش می شود. با این حال کوشش ژیمناست برای مقابله با اقتدارگرایی
مربی بنظر بیهوده می رسد. ما شخصیت خشن و سنگی مربی را در حالی که دخترک را غرولند کنان تهدید می کند می بینیم.
اگر ژیمناست تن به فرمان برداری می دهد، پرستار این کار را نمی کند. او نمی خواهد فقط کسی دیگر "باشد" بلکه می خواهد برقصد، بازی کند و با دیگران ارتباط برقرار کند.
برای همین او فراتر از شخصیت تحمیلی اش می رود. نقش مراقبت کننده ی از خود گذشته را رها می کند و به متن های احمقانه ای که باید ادایشان کند پوزخند می زند.
«آلپس» همان جا تمام می شود که شروع شده بود: سالن ورزشی. ژیمناست حالا حرکاتی جدید با آهنگی جدید اجرا
می کند: "پاپ کورن". ژیمناست و مربی به هم لبخند می زنند و فیلم اولین احساس مشترک شکل گرفته را نشان می دهد. اما تا حس می کنیم دعوت به همراهی شده ایم، تا گمان می کنیم برای "پاپ" آماده ایم، با جمله ی تکراری و قراردادی ژیمناست روبرو می شویم: "شما بهترین مربی دنیا هستید".
توضیح:
*- عنوان اصلی نقد Dead Ringers اشاره به فیلم مشهور دیوید
کراننبرگ به همین نام دارد درباره ی دو برادر دوقلوی همسان که در منابع فارسی معمولن «شباهت کامل» ترجمه شده. اصطلاح Dead Ringers به شباهت کامل
و غیرقابل تشخیص فردی با فرد دیگر اشاره دارد.
1- ترجمه ی دقیق عنوان Alps «رشته کوه های آلپ» ست که در ترجمه برای سهولت همان «آلپس» آورده شده.
2- Monte Rosa دومین قله ی بلند رشته کوه های آلپ است.
3- Mont Blanc به معنای کوه سفید، بلندترین قله ی رشته کوه های آلپ است.